تلنگری با جهان پهلوان / تورج عاطف روزی که جهان پهلوان عازم تولیدو بود تا آخرین مسابقه را به اصرار مردمی که عاشقش بودند را برگزار کند این گونه سخن گفت " هیچ چیز نمیتواند مرا خوشحال کند؛ پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق. نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمدهاند، احساس شرمندگی میکنم. راستی چقدر محبت بدهکارم!؟ من چرا باید کشتی بگیرم؟ چرا باید همراه تیم مسافرت کنم، تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را میدانستم، من هم میتوانستم ادعا کنم چون حکایت با گلنسا جون
حقیقت جعلی روزگار ما
تلنگر جهان پهلوان
پهلوان ,جهان ,مردمی ,عشق ,کشتی ,؟ ,جهان پهلوان ,مردمی که ,به این ,چرا باید ,کشتی بگیرم؟
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت